ناپسندى قیافه خواستگار
پرسش :
خواستگارى داشتم که ظاهر مرا نپسندید در حالى که من فقط همین کمبود را دارم. از نظر خانوادگى و نجابت مشکلى ندارم، 25 ساله ام و ترم آخر دانشگاه هستم بعد از آن نیز خواستگارانى از طبقات مختلف و عقاید دینى مختلف داشتم ولى همه تمام خصوصیت هاى مرا نادیده مى گرفتند و تنها چیزى که براى همه مهم تر بود را مى دیدند و آن زشتى ظاهر من بود (خیلى هم زشت نیستم) البته کمى هم لاغر هستم من خیلى تنهام و همه فقط همین کمبودها را به رخم مى کشند. از لحاظ روحى ضعیف شدم. قرار است بعد از ماه صفر خواستگارى برایم بیاید که فکر کنم آدمى مقیدى است (چون گفته بعد از ماه صفر مى آید). همسطح هستیم، سید هم هست چه کار کنم اگر او هم ایراد گرفت. خسته ام از زندگى، من دوست دارم ازدواج کنم و راه خطا نروم.
پاسخ :
دغدغه ازدواج در سنین جوانى، براى دختران و پسران جوان امرى طبیعى است؛ زیرا ازدواج یکى از مسائل اساسى زندگى است که در دوره جوانى اتفاق مى افتد. جوان نیز در این دوره علاوه بر مسئله ازدواج با مسائل مهم دیگر مانند: ادامه تحصیلات، اشتغال، مسکن و مسائل سیاسى درگیر است. این مسائل تمام فکر و وقت انسان را مشغول کرده و بسان ابرى، بر همه ابعاد زندگى فرد سایه مى افکند. البته اهمیت این مسئله نباید موجب نگرانى شدید شده و زندگى شما را مختل سازد و یا حتى در بعضى مواقع، شما را دچار مشکلات و بیمارى نماید.
متأسفانه ظاهربینى رویه غالب فرهنگى در جامعه شده است و فقط ویژگى هاى مادى ظاهرى را ملاک سنجش شخصیت افراد مى داند. شما خود بهتر مى دانید که در فرهنگ اسلام اساس انسانیت هر فرد به اخلاق و بینش هاى اوست، نه به ظاهر او. ارزش هر یک به مقدار معرفت و ادب و ایمان اوست.
امام على علیه السلام مى فرمایند: «قیمت هر انسان به اندازه ى خوبى هاى اوست»1.
امام صادق علیه السلام نیز مى فرمایند: «براى زنان نمى توان قیمتى گذاشت، زیرا خوبانشان ارزشى بالاتر از طلا و نقره دارند و بدانشان کمتر از خاکند»2.
یعنى، در انتخاب همسر باید در درجه اول ملاک ویژگى هاى اخلاقى فرد باشد و ویژگى هاى ظاهرى در درجه بعد قرار گیرد. اما چه باید کرد که اطرافیان ما معمولاً طور دیگر فکر مى کنند، حتى اگر از قشر فرهنگى و تحصیل کرده باشند، آنان در ازدواج بیشتر به سراغ دخترانى مى روند که ظاهرى مناسب داشته باشند و از نظر مالى و تحصیلات در درجه بالا باشند. در حالى که اسلام همیشه با این طرز فکر مبارزه کرده است. به طور مثال پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مردى را که سیاه چهره و کوتاه قامت بود به ازدواج زیباترین و ثروت مندترین دختر مدینه درآورد و فرمود: «اگر مرد مؤن باشد مى تواند با هر زن مؤمنی ازدواج کند»3.
1. باید دید این ذهنیت و تصویرى (زشتى قیافه) که دیگران از شما دارند، چقدر با واقعیت مطابق است؟! چه بسا افراد با منفى نگرى و نگرش خاصى و یا مقایسه شما با ایده آل هاى تخیلى خود نمى توانند واقع را آن گونه که هست، مشاهده کنند.
2. به فرض که از نظر ظاهرى چنین نقطه ضعفى در شما وجود دارد؛ ولى آیا تمام هستى شما در همین مطلب خلاصه مى شود؟ آیا هیچ نقطه قوتى در شما نیست!؟
شما نیز امتیازات فراوانى از جمله تحصیلات دانشگاهى، نجابت و ... دارید که بسیارى از دختران ندارند.
اگر فقط اندکى در این باره بیندیشید، صدها خصوصیت مثبت و ارزشمند در خودتان مى یابید که به سادگى، از کنار آن گذشته اید و توجه چندانى به آنها نکرده اید. بنابراین توصیه مى شود آنها را به یاد آورده و براى خود به زبان آورید و یا روى کاغذى یادداشت کنید. به خود بباورانید که من از این امتیازات و ارزش هاى مثبت بهره مند هستم.
3. زیبایى ظاهرى گرچه یک امتیاز محسوب مى شود، اما علت موفقیت، سعادت و خوشبختى انسان نیست. افراد زیادى هستند که از وضعیت ظاهرى چندانى برخوردار نیستند؛ ولى هیچ گاه احساس بى ارزشى نمى کنند، بلکه احساس خوشبختى و موفقیت دارند و با آرامش زندگى مى کنند و با تکیه بر جنبه هاى مثبت و ارزشمند خود بسیار شاد و با نشاط هستند. بنابراین، خوشبختى، مساوى با خوش چهره بودن نیست.
4. موفقیت هاى گذشته و توانمندى هاى مختلف خود را در ذهن تان مرور کنید و دایم به خود بگویید که تمام این موفقیت ها را با همین شکل ظاهرى خود کسب کرده ام پس باز مى توانم...
5. از نظر جسمانى و ظاهرى، خود را با دیگران مقایسه نکنید.
6. هرگاه جلوى آینه قرار گرفتید، خود را به داشتن ویژگى هاى مثبت ظاهرى تلقین کنید.
7. درباره خوشبختى و سعادت مطالعه کرده و خوب درباره ملاک ها و معیارهاى آن بیندیشید.
8. درباره انواع زیبایى ها - اعم از ظاهرى و معنوى - و ارزش و اهمیت هر کدام و نقش هر یک در موفقیت و خوشبختى انسان ها، بیشتر بیندیشید و مطالعه کنید.
مطمئناً در خواهید یافت زیبایى هاى معنوى بسیار متنوع تر و نقش آفرینى آن در زندگى بیشتر و عمیق تر است.
9. سعى کنید تصویرى مثبت از خود درست کنید؛ زیرا ریشه و اساس نگرش منفى که شما به قیافه ظاهرى خود پیدا کرده اید همین خود پنداره منفى است لذا سعى کنید ارزش هاى واقعى تان مسائل معنوى باشد، نگرانى شما بیشتر براى به دست آوردن زیبایى هاى باطنى باشد. به عبارت دیگر توجهتان به حسن سیرت باشد، نه حسن صورت.
10. در روایتى از امام صادق علیه السلام رسیده که در مسائل مادى همیشه به کمتر از خودتان بنگرید تا حالت رضایت و شکرگذارى شما بیشتر شود. ایشان به حمران بن اعین مى فرمایند: «یا حمران اُنْظُر اِلى مَنْ هُوَ دُونک فى المقدُرَة وَلاتَنْظُرْ اِلى مَنْ هُوَ فَوْقَک فى المَقْدُرَة فَاِنَّ ذلِک اَقْنَعْ لَک بِما قُسِمَ لک و اَحْرى اَنْ تَسْتَوجِبَ الزّیارَة مِنْ رَبِّک عزّوجَلّ4؛ اى حمران در توانگرى به پایین تر از خودت نگاه کن و به بالاتر از خودت نگاه نکن زیرا در آنچه قسمت تو شده قانع کننده تر است و سزاوار است که مستوجب زیادتى نعمت از جانب خداى عزّوجلّ بشوى».
شما هم همیشه به افرادى فکر کنید که داراى نقص عضوهایى چون نابینایى، فلج و مانند آن هستند ولى بعضاً با روحیه اى بسیار بالا زندگى مى کنند. درباره لقمان گفته اند بسیار زشت و بدشکل بود، ولى بر اثر کسب علم و معرفت به درجه اى رسید که بخشى از قرآن از سخنان ارزشمند اوست و سوره اى نیز به نام اوست.
پس شما به جاى این که به کمبودها، عیب ها و ناکامى هاى خود فکر کنید، به موفقیت ها و آن امکاناتى که در زندگى از آن بهره مند بوده و هستید فکر کنید. به عبارت دیگر امکانات و شرایط ما مانند یک لیوانى است که بخشى از آن پر است و بخشى خالى؛ همه افراد اینچنین هستند. بنابراین سعى کنید به آن بخش پر فکر نگاه کنید و از آن بهره ببرید و غصه آن نیم خالى را نخورید زیرا در این صورت از آنچه در اختیار دارید نمى توانید بهره مند شوید و دائما حسرت دیگران را مى خورید.
11. در فعالیت هاى اجتماعى مثل مسجد، بسیج، کارهاى هنرى دسته جمعى و مانند آن شرکت کنید و از این طریق با افراد شاداب، فعال، متدین و در عین حال مثبت نگر معاشرت کنید و براى خود دوستان زیادى به دست آورید.
12. به جنبه هاى معنوى مثل قرائت قرآن، دعا، نماز و شرکت در مجالس مذهبى توجه داشته باشید و به این طریق رابطه عاشقانه اى با آفریدگار خود برقرار کنید که بهترین دوست و مونس شما در تنهایى خداست و درد و دل هاى شما را مى شنود و دوست دارد.
نکته پایانى
1. نگران این که چرا تا به حال موفق به ازدواج نشده اید، نباشید زیرا خیلى از افراد هم سن و سال شما هم هستند که هنوز ازدواج نکرده اند. اگر با چشم واقع بین به ازدواج هایى که در سطح جامعه صورت مى گیرد بنگرید خواهید دید که مسئله شکل و قیافه به هیچ وجه مانع ازدواج نیست؛ زیرا خیلى از افراد ناقص العضو ازدواج کرده اند چه رسد به... بنابراین ازدواج همه زندگى نیست، بلکه تنها یک بعد از ابعاد زندگى است. پس تا زمانى که شرایط ازدواج برایتان فراهم نشده،از فرصت استفاده کنید و در سایر ابعاد مثل تحصیل و... بکوشید.
2. در مورد اطرافیان نیز سعى کنید با احسان و خوش رفتارى، صبر و تحمل برخورد کنید، به زودى در مى یابید که آنان به اشتباه خود پى برده و به جاى تمسخر شما و خانواده تان به ستایش شما مى پردازند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «الانسانُ عبید الاحسان5؛ «انسان در مقابل احسان و نیکى کرنش مى کند».
3. خواهر محترم زندگى دنیا هرگز بدون مشکل نیست حتى افرادى که گمان مى کنید مشکل مادى ندارند اما از مشکلات عاطفى و اخلاقى و دینى سخت رنج مى برند و زندگى همراه با رنج و بلا را مى گذرانند. گمان مى کنید که زندگى دنیا بر وفق مراد انسان هاست. هرگز چنین نیست دنیا و زندگى دنیا به بلایا و گرفتارى ها همراه و عجین شده است منتهى این بلایا براى هر شخصى به شکلى جلوه مى کند و آدمى را به خود مبتلا مى سازد بنابراین گمان نبرید که تنها شما فقط مشکل دارید. ما که در این مرکز با نمونه هایى از افراد مانند شما آشنا هستیم وقتى زندگى شما را با زندگى بعضى از دختران مقایسه مى کنیم بى تردید مى گوییم مشکلات شما در برابر مشکلات بعضى از آنان به مراتب کم و قابل تحمّل است. اى کاش مى توانستم چند نمونه از این نوع نامه ها را برایتان مى خواندیم تا باور کنید که زندگى شما در برابر زندگى دیگران به مراتب مشکلات کمترى دارد به ویژه که نوع مشکل شما مشکل ایمانى و اخلاقى نیست مشکل اجتماعى و مادّى است اگر خداى نکرده افراد بى ایمان و منافق و مفسد شریک زندگى خانوادگى ات مى شدند چه کار مى کردى؟ اگر مشکلات اخلاقى حاد و به مشکلات اقتصادى گرفتار مى گردید چه کار مى نمودید؟
در روایتى، پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله مى فرمایند: «سه گرفتارى ارزشمند است که آدمى را به یاد خدا مى اندازد که فقر و مرض و مردن از آن جمله بلایا هستند»6. چون آدمى را به یاد خداوند مى اندازد در حالى که گرفتارى هاى دیگر آدمى را از خدا غافل و یاد خداوند را از دل آدمى مى زداید. پس خود را در برابر این بلایا و گرفتارى ها نباخته و تسلیم آنها نسازید.
4. خواهر محترم آدم خردمند آن است که موقعیت هاى زندگى را در مسیر نیل به اهداف خود به کار بگیرد نه آنکه خود را تسلیم موقعیت ها نماید. اگر شادى و یا گرفتارى هر یک به شکلى موجب طغیان آدمى از مسیر حق گردد و به کنار گذاردن بندگى منتهى شود نشان ساخته نشدن آدمى است و از جانب دیگر آدمى به هدف خوشگذرانى و راحت بودن در دنیا زندگى نمى کند و هدف از به دنیا آمدن برخوردار بودن نیست هدف بندگى کردن است و عبادت خدا را سرمشق زندگى ساختن و به مردم خدمت کردن است. بنابراین هرگز خود را تسلیم موقعیت زندگى نکنید و منتظر نباشید که روزگار بر وفق مرادتان باشد تا خوشبخت شوید بلکه آدم سعادتمند و خوشبخت آن است که دنیا را بر وفق مراد خود سازد و حتى اگر دنیا به خواست او تن نداد، او از خواست خود دست نکشد و راه و رسم بندگى و بندپرورى را ترک نگوید و بدانید که شخص موفق چنین فردى است نه آنکه در آسایش و راحتى به سر برد هر چند ذره اى در فکر اصلاح و تکامل اخلاقى خود نباشد و بندگى نکند.
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، حکمت 81.
2. وسایل الشیعه، ج 20، ص 47.
3. کافى، ج 5، ص 339 قصه ازدواج جویبر.
4. بحارالانوار، ج 66، ص 401.
5. بحارالانوار، ج 71، ص 117.
6. بحارالانوار، ج 3، ص 336.
منبع: خواستگارى، محمدرضا احمدى، نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1390.
دغدغه ازدواج در سنین جوانى، براى دختران و پسران جوان امرى طبیعى است؛ زیرا ازدواج یکى از مسائل اساسى زندگى است که در دوره جوانى اتفاق مى افتد. جوان نیز در این دوره علاوه بر مسئله ازدواج با مسائل مهم دیگر مانند: ادامه تحصیلات، اشتغال، مسکن و مسائل سیاسى درگیر است. این مسائل تمام فکر و وقت انسان را مشغول کرده و بسان ابرى، بر همه ابعاد زندگى فرد سایه مى افکند. البته اهمیت این مسئله نباید موجب نگرانى شدید شده و زندگى شما را مختل سازد و یا حتى در بعضى مواقع، شما را دچار مشکلات و بیمارى نماید.
متأسفانه ظاهربینى رویه غالب فرهنگى در جامعه شده است و فقط ویژگى هاى مادى ظاهرى را ملاک سنجش شخصیت افراد مى داند. شما خود بهتر مى دانید که در فرهنگ اسلام اساس انسانیت هر فرد به اخلاق و بینش هاى اوست، نه به ظاهر او. ارزش هر یک به مقدار معرفت و ادب و ایمان اوست.
امام على علیه السلام مى فرمایند: «قیمت هر انسان به اندازه ى خوبى هاى اوست»1.
امام صادق علیه السلام نیز مى فرمایند: «براى زنان نمى توان قیمتى گذاشت، زیرا خوبانشان ارزشى بالاتر از طلا و نقره دارند و بدانشان کمتر از خاکند»2.
یعنى، در انتخاب همسر باید در درجه اول ملاک ویژگى هاى اخلاقى فرد باشد و ویژگى هاى ظاهرى در درجه بعد قرار گیرد. اما چه باید کرد که اطرافیان ما معمولاً طور دیگر فکر مى کنند، حتى اگر از قشر فرهنگى و تحصیل کرده باشند، آنان در ازدواج بیشتر به سراغ دخترانى مى روند که ظاهرى مناسب داشته باشند و از نظر مالى و تحصیلات در درجه بالا باشند. در حالى که اسلام همیشه با این طرز فکر مبارزه کرده است. به طور مثال پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مردى را که سیاه چهره و کوتاه قامت بود به ازدواج زیباترین و ثروت مندترین دختر مدینه درآورد و فرمود: «اگر مرد مؤن باشد مى تواند با هر زن مؤمنی ازدواج کند»3.
راهکارهایى براى مقابله با مشکل
جامع نگرى و واقع بینى از پایه هاى اندیشه صحیح است. زمانى مى توان به این مهم دست یافت که جنبه هاى مختلف هر پدیده مورد توجه قرار گیرد و از نگرش تک بعدى دورى شود. روان شناسان مى گویند: انسان سالم، کسى است که خود را آن گونه که هست، بپذیرد؛ یعنى، هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف خود را مدّ نظر قرار دهد؛ زیرا بزرگ جلوه دادن نقاط قوت، به خود بزرگ بینى منجر مى شود و با برجسته کردن نقاط ضعف، احساس کهترى و نا ارزنده سازى در فرد به وجود مى آید. انسان پخته و سالم، کسى است که به هر دو جنبه نگاه کند و از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزد. با این مقدمه کوتاه، توجه به چند نکته زیر ضرورى است:1. باید دید این ذهنیت و تصویرى (زشتى قیافه) که دیگران از شما دارند، چقدر با واقعیت مطابق است؟! چه بسا افراد با منفى نگرى و نگرش خاصى و یا مقایسه شما با ایده آل هاى تخیلى خود نمى توانند واقع را آن گونه که هست، مشاهده کنند.
2. به فرض که از نظر ظاهرى چنین نقطه ضعفى در شما وجود دارد؛ ولى آیا تمام هستى شما در همین مطلب خلاصه مى شود؟ آیا هیچ نقطه قوتى در شما نیست!؟
شما نیز امتیازات فراوانى از جمله تحصیلات دانشگاهى، نجابت و ... دارید که بسیارى از دختران ندارند.
اگر فقط اندکى در این باره بیندیشید، صدها خصوصیت مثبت و ارزشمند در خودتان مى یابید که به سادگى، از کنار آن گذشته اید و توجه چندانى به آنها نکرده اید. بنابراین توصیه مى شود آنها را به یاد آورده و براى خود به زبان آورید و یا روى کاغذى یادداشت کنید. به خود بباورانید که من از این امتیازات و ارزش هاى مثبت بهره مند هستم.
3. زیبایى ظاهرى گرچه یک امتیاز محسوب مى شود، اما علت موفقیت، سعادت و خوشبختى انسان نیست. افراد زیادى هستند که از وضعیت ظاهرى چندانى برخوردار نیستند؛ ولى هیچ گاه احساس بى ارزشى نمى کنند، بلکه احساس خوشبختى و موفقیت دارند و با آرامش زندگى مى کنند و با تکیه بر جنبه هاى مثبت و ارزشمند خود بسیار شاد و با نشاط هستند. بنابراین، خوشبختى، مساوى با خوش چهره بودن نیست.
4. موفقیت هاى گذشته و توانمندى هاى مختلف خود را در ذهن تان مرور کنید و دایم به خود بگویید که تمام این موفقیت ها را با همین شکل ظاهرى خود کسب کرده ام پس باز مى توانم...
5. از نظر جسمانى و ظاهرى، خود را با دیگران مقایسه نکنید.
6. هرگاه جلوى آینه قرار گرفتید، خود را به داشتن ویژگى هاى مثبت ظاهرى تلقین کنید.
7. درباره خوشبختى و سعادت مطالعه کرده و خوب درباره ملاک ها و معیارهاى آن بیندیشید.
8. درباره انواع زیبایى ها - اعم از ظاهرى و معنوى - و ارزش و اهمیت هر کدام و نقش هر یک در موفقیت و خوشبختى انسان ها، بیشتر بیندیشید و مطالعه کنید.
مطمئناً در خواهید یافت زیبایى هاى معنوى بسیار متنوع تر و نقش آفرینى آن در زندگى بیشتر و عمیق تر است.
9. سعى کنید تصویرى مثبت از خود درست کنید؛ زیرا ریشه و اساس نگرش منفى که شما به قیافه ظاهرى خود پیدا کرده اید همین خود پنداره منفى است لذا سعى کنید ارزش هاى واقعى تان مسائل معنوى باشد، نگرانى شما بیشتر براى به دست آوردن زیبایى هاى باطنى باشد. به عبارت دیگر توجهتان به حسن سیرت باشد، نه حسن صورت.
10. در روایتى از امام صادق علیه السلام رسیده که در مسائل مادى همیشه به کمتر از خودتان بنگرید تا حالت رضایت و شکرگذارى شما بیشتر شود. ایشان به حمران بن اعین مى فرمایند: «یا حمران اُنْظُر اِلى مَنْ هُوَ دُونک فى المقدُرَة وَلاتَنْظُرْ اِلى مَنْ هُوَ فَوْقَک فى المَقْدُرَة فَاِنَّ ذلِک اَقْنَعْ لَک بِما قُسِمَ لک و اَحْرى اَنْ تَسْتَوجِبَ الزّیارَة مِنْ رَبِّک عزّوجَلّ4؛ اى حمران در توانگرى به پایین تر از خودت نگاه کن و به بالاتر از خودت نگاه نکن زیرا در آنچه قسمت تو شده قانع کننده تر است و سزاوار است که مستوجب زیادتى نعمت از جانب خداى عزّوجلّ بشوى».
شما هم همیشه به افرادى فکر کنید که داراى نقص عضوهایى چون نابینایى، فلج و مانند آن هستند ولى بعضاً با روحیه اى بسیار بالا زندگى مى کنند. درباره لقمان گفته اند بسیار زشت و بدشکل بود، ولى بر اثر کسب علم و معرفت به درجه اى رسید که بخشى از قرآن از سخنان ارزشمند اوست و سوره اى نیز به نام اوست.
پس شما به جاى این که به کمبودها، عیب ها و ناکامى هاى خود فکر کنید، به موفقیت ها و آن امکاناتى که در زندگى از آن بهره مند بوده و هستید فکر کنید. به عبارت دیگر امکانات و شرایط ما مانند یک لیوانى است که بخشى از آن پر است و بخشى خالى؛ همه افراد اینچنین هستند. بنابراین سعى کنید به آن بخش پر فکر نگاه کنید و از آن بهره ببرید و غصه آن نیم خالى را نخورید زیرا در این صورت از آنچه در اختیار دارید نمى توانید بهره مند شوید و دائما حسرت دیگران را مى خورید.
11. در فعالیت هاى اجتماعى مثل مسجد، بسیج، کارهاى هنرى دسته جمعى و مانند آن شرکت کنید و از این طریق با افراد شاداب، فعال، متدین و در عین حال مثبت نگر معاشرت کنید و براى خود دوستان زیادى به دست آورید.
12. به جنبه هاى معنوى مثل قرائت قرآن، دعا، نماز و شرکت در مجالس مذهبى توجه داشته باشید و به این طریق رابطه عاشقانه اى با آفریدگار خود برقرار کنید که بهترین دوست و مونس شما در تنهایى خداست و درد و دل هاى شما را مى شنود و دوست دارد.
نکته پایانى
1. نگران این که چرا تا به حال موفق به ازدواج نشده اید، نباشید زیرا خیلى از افراد هم سن و سال شما هم هستند که هنوز ازدواج نکرده اند. اگر با چشم واقع بین به ازدواج هایى که در سطح جامعه صورت مى گیرد بنگرید خواهید دید که مسئله شکل و قیافه به هیچ وجه مانع ازدواج نیست؛ زیرا خیلى از افراد ناقص العضو ازدواج کرده اند چه رسد به... بنابراین ازدواج همه زندگى نیست، بلکه تنها یک بعد از ابعاد زندگى است. پس تا زمانى که شرایط ازدواج برایتان فراهم نشده،از فرصت استفاده کنید و در سایر ابعاد مثل تحصیل و... بکوشید.
2. در مورد اطرافیان نیز سعى کنید با احسان و خوش رفتارى، صبر و تحمل برخورد کنید، به زودى در مى یابید که آنان به اشتباه خود پى برده و به جاى تمسخر شما و خانواده تان به ستایش شما مى پردازند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «الانسانُ عبید الاحسان5؛ «انسان در مقابل احسان و نیکى کرنش مى کند».
3. خواهر محترم زندگى دنیا هرگز بدون مشکل نیست حتى افرادى که گمان مى کنید مشکل مادى ندارند اما از مشکلات عاطفى و اخلاقى و دینى سخت رنج مى برند و زندگى همراه با رنج و بلا را مى گذرانند. گمان مى کنید که زندگى دنیا بر وفق مراد انسان هاست. هرگز چنین نیست دنیا و زندگى دنیا به بلایا و گرفتارى ها همراه و عجین شده است منتهى این بلایا براى هر شخصى به شکلى جلوه مى کند و آدمى را به خود مبتلا مى سازد بنابراین گمان نبرید که تنها شما فقط مشکل دارید. ما که در این مرکز با نمونه هایى از افراد مانند شما آشنا هستیم وقتى زندگى شما را با زندگى بعضى از دختران مقایسه مى کنیم بى تردید مى گوییم مشکلات شما در برابر مشکلات بعضى از آنان به مراتب کم و قابل تحمّل است. اى کاش مى توانستم چند نمونه از این نوع نامه ها را برایتان مى خواندیم تا باور کنید که زندگى شما در برابر زندگى دیگران به مراتب مشکلات کمترى دارد به ویژه که نوع مشکل شما مشکل ایمانى و اخلاقى نیست مشکل اجتماعى و مادّى است اگر خداى نکرده افراد بى ایمان و منافق و مفسد شریک زندگى خانوادگى ات مى شدند چه کار مى کردى؟ اگر مشکلات اخلاقى حاد و به مشکلات اقتصادى گرفتار مى گردید چه کار مى نمودید؟
در روایتى، پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله مى فرمایند: «سه گرفتارى ارزشمند است که آدمى را به یاد خدا مى اندازد که فقر و مرض و مردن از آن جمله بلایا هستند»6. چون آدمى را به یاد خداوند مى اندازد در حالى که گرفتارى هاى دیگر آدمى را از خدا غافل و یاد خداوند را از دل آدمى مى زداید. پس خود را در برابر این بلایا و گرفتارى ها نباخته و تسلیم آنها نسازید.
4. خواهر محترم آدم خردمند آن است که موقعیت هاى زندگى را در مسیر نیل به اهداف خود به کار بگیرد نه آنکه خود را تسلیم موقعیت ها نماید. اگر شادى و یا گرفتارى هر یک به شکلى موجب طغیان آدمى از مسیر حق گردد و به کنار گذاردن بندگى منتهى شود نشان ساخته نشدن آدمى است و از جانب دیگر آدمى به هدف خوشگذرانى و راحت بودن در دنیا زندگى نمى کند و هدف از به دنیا آمدن برخوردار بودن نیست هدف بندگى کردن است و عبادت خدا را سرمشق زندگى ساختن و به مردم خدمت کردن است. بنابراین هرگز خود را تسلیم موقعیت زندگى نکنید و منتظر نباشید که روزگار بر وفق مرادتان باشد تا خوشبخت شوید بلکه آدم سعادتمند و خوشبخت آن است که دنیا را بر وفق مراد خود سازد و حتى اگر دنیا به خواست او تن نداد، او از خواست خود دست نکشد و راه و رسم بندگى و بندپرورى را ترک نگوید و بدانید که شخص موفق چنین فردى است نه آنکه در آسایش و راحتى به سر برد هر چند ذره اى در فکر اصلاح و تکامل اخلاقى خود نباشد و بندگى نکند.
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، حکمت 81.
2. وسایل الشیعه، ج 20، ص 47.
3. کافى، ج 5، ص 339 قصه ازدواج جویبر.
4. بحارالانوار، ج 66، ص 401.
5. بحارالانوار، ج 71، ص 117.
6. بحارالانوار، ج 3، ص 336.
منبع: خواستگارى، محمدرضا احمدى، نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1390.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}